شام

چراغی به دستم، چراغی در برابرم:
من به جنگ سیاهی می روم.

گهواره های خستگی
از کشاکش رفت و آمدها
باز ایستاده اند،
و خورشیدی از اعماق
کهکشان های خاکستر شده را
روشن می کند.

فریادهای عاصی آذرخش -
هنگامی که تگرگ
در بطن بی قرار ابر
نطفه می بندد.
و درد خاموش وار تاک -
هنگامی که غوره خرد
در انتهای شاخسار طولانی پیچ پیچ جوانه می زند.
فریاد من همه گریز از درد بود
چرا که من، در وحشت انگیز ترین شبها، آفتاب را به دعائی
نومیدوار طلب می کرده ام.

تو از خورشید ها آمده ای، از سپیده دم ها آمده ای
تو از آینه ها و ابریشم ها آمده ای.

در خلئی که نه خدا بود و نه آتش
نگاه و اعتماد ترا به دعائی نومیدوار طلب کرده بودم.
جریانی جدی
در فاصله دو مرگ
در تهی میان دو تنهائی -
 نگاه و اعتماد تو، بدینگونه است!

شادی تو بی رحم است و بزرگوار،
نفست در دست های خالی من ترانه و سبزی است

من برمی خیزم!

چراغی در دست
چراغی در دلم.
زنگار روحم را صیقل می زنم
آینه ئی برابر آینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.
 

                                                                      احمد شاملو              

نظرات 5 + ارسال نظر
سیاوش سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:52 ق.ظ

درود به شما دوست نازنین با این انتخاب زیباتون از اشعار احمد شاملو . باز هم از شاملو بنویسید. خوش باشید و سلامت .

نسیم پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:54 ق.ظ http://www.picolo.blogfa.com

نفر اولم.هورااااااااااااا
شعر انتخابی بسیار زیبایی بود.مرسی

شکوفه پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.haramedelam.blogsky.com/

سلام ..

شعر قشنگی انتخاب کردی ..

موفق باشی ...

در پناه حق

علی نوروزی شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:14 ب.ظ http://alinoori.parsiblog.com

سلام دادا!
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی شود ما را
طرف ما هم بیا بی وفا!

عشق خدائی شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:29 ق.ظ http://mother20.blogfa.com/

الهی!
یاریمان کن که همواره شایسته ی شکوه عظمت و لطف بی کرانه ات باشیم و تنها در هوای حضور تو به پرواز در آییم ودر پناه محبت دل آرای تو هدایت شویم پس ای مهربان عنایتی فرما و شب های بلند نیازمان را قرین صبح اجابت و روشنی خویش کن.
زیرا همواره این را به یاد دارم که فـــرمودی:
" اگر آنان که از من روی برتافتند می دانستند که چقدر مشتاق

دیدارشان هستم هر آینه از شوق جان می سپردند" .


سلام از اینکه به من سر زدی ممنون شما هم خوب فکر داری چون عاقلی و از روی عقل عاشق میشوی
ساقیا عشق تو ما را بخدا نزدیگ کرد

چه زیباست خوب اندیشدن شما چه زیباست وبلاگ شما که نشان عمق وجود شما نسبت به زندگی شما برای ایند شما ست به به چه خوب است عشق های اسمانی از روی ایمان خدائی . اگر دوست دای قدم بر سر زمین عشق خدائی گذارید و سخن زیبائی الهی خودرا در انجا باز بگذار خوشحالی را برای بازدیدکنندگان عشق خدائی نشان بده مخصوصا دست نوشته های قشنگت راستی ونورانی باشی و شاد انشاا... http://www.mother20.persianblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد