یه بیداری یکبار مصرف، که چند ساعت بیشتر دوام نمیآره... یه خانوادهء یکبار مصرف، که از روی غریزه دوستت دارند... یه صبحانهء یکبار مصرف، که فرقی نمیکنه چی باشه، فقط پاستوریزه باشه!... یه خونهء یکبار مصرف، که شاید ماه دیگه مال تو نباشه... یه ماشین یکبار مصرف، که با ۲۰ تومن شخصیت، تو رو به هر جا که میخوای میبره... یه شغل یکبار مصرف، که الکی فکر میکنی فقط خودت از عهدهاش برمیآیی... یه ناهار یکبار مصرف، که مثل هرروز از خوردن پشیمونت میکنه... یه عده دوست یکبار مصرف، که نمیدونی چرا دوستشون داری... یه حقوق یکبار مصرف، که مثل برف آب میشه... یه ماشین یکبار مصرف دیگه، که با ۲۰ تومن شخصیت دیگه، تو رو برمیگردونه... یه تلویزیون یکبار مصرف، که بهت یاد میده چطور یکبار مصرف باقی بمونی... یه شام یکبار مصرف، که نیمه شب از خواب بیدارت میکنه... یه فرزند یکبار مصرف، که تا نیازش رو برطرف کنی فراموشت میکنه... یه همسر یکبار مصرف، که یه عشق یکبار مصرف رو هرروز و هرشب بهت قالب میکنه... یه خواب یکبار مصرف، که هیچ رویایی رو به دنبال نداره...
آخر سر حتما یه مرگ یکبار مصرف هم ....
اینم نظر...خوب شد..
جالب بود. ولی عجیب بود. ماله خودته؟