محبت اکسیری است که در پناهش جان رونق حیات می یابد
و خار ارزش گل پیدا می کند .
کیمیایی است که خاک را به طلا بدل می کن
د و زیستن را معنای بودن می بخشد. زمستان جان به
امیدش جامه بهار به تن می کند و تن پوش پائیز زندگی با یاد حضورش رنگ
و جلایی دیگر می گیرد