you are a wonderful, worthy and loveable
 
appreciate that
 
about yourself
 
no one has ever been,
 
or ever will be,
 
quite like you.
 
you are an individual,
 
an orginal,
 
and all those thinges that make you
 
uniquely you
 
are deserving of love and praise



محبت اکسیری است که در پناهش جان رونق حیات می یابد

 و خار ارزش گل پیدا می کند .

کیمیایی است که خاک را به طلا بدل می کن

د و زیستن را معنای بودن می بخشد. زمستان جان به

امیدش جامه بهار به تن می کند و تن پوش پائیز زندگی با یاد حضورش رنگ

 و جلایی دیگر می گیرد


                                

سلام غریبه

تو مثل خواب و رؤیا پا مى ذارى رو شبهام

گریه دیگه تمومه تو خنده اى رو لبهام

باز مى گیرم تو دستام دستاى بى ریا تو

حس مى کنم تو گوشم صداى آشناتو

اشاره کن گل من که باز سحر تو راهه

فصل من و تو اینجا پشت شب سیاهه

تو یار من مى مونى دوست دارم همیشه

عشق تو از دل من هرگز جدا نمى شه

تو از کتابا مى یاى از ته دنیا مى یاى

چشم انتظار مى مونم تا باز تو از راه بیاى

نجابت نگاتو به عالمى نمى دم

ببین که از تو چشمات به آسمون  رسیدم

بیا بیا که بى تو صداى من مى گیره

نذار پرنده ى عشق کنج قفس بمیره

سبد سبد ترانه تو راه تو مى ریزم

خودت که خوب مى دونى دیوونتم عزیزم

نجابت نگاتو به عالمى نمى دم

ببین که از تو چشمات به آسمون رسیدم

بیا بیا که بى تو صداى من مى گیره

نذار پرنده ى عشق کنج قفس بمیره




                                               بخواب هلیا٬ دیر است

 دود دیدگانت را آزار می‌دهد

 دیگر نگاه هیچ‌کس

 بخار پشت پنجره‌ات را پاک نخواهد کرد



غـــــــــــــــــزلک من!

ای کاش که زودتر شناخته بودمت...

تو اونقدر پاک دل و معصومی که من نمی دونم باید چی در وصفت بگم...

از خدا ممنونم که یک گل یاس قشنگ به باغچه دلم اضافه کرد...

خدای بزرگ و مهربون! غزلکم هر جا هست، همیشه خنده بر لب و شاد باشه.
ان شاءالله خوشبخت بشی


They say it takes a minute 2 fine a special person, an hour 2 appreciate them, a day 2 love them, but then an entire life 2 forget them



                                     

از وقتی که عاشق شدم
فرصت بیشتری پیدا کردم
فرصت بیشتری برای آن که پرواز کنم
وبعد زمین بخورم
و این عالی ست
هر کسی شانس پرواز کردن و به زمین خوردن را ندارد
تو این شانس را به من بخشیدی

متشکرم                    سیلوراستاین

با خیام

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری      
یعنی که نمودند در آینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری



من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است
هنگام گل و مل است و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی این است

 بریم سراغ عکاسان قرن بیستم مثلا اوژن آتژه که واقعا با اون تواضع و فروتنی اش مورد علاقه منه
عکاسی مدرن در پاریس توسط همین آقای متواضع شروع شد.خیلی جالبه بدونید در سن ۴۲ سالگی به عکاسی علاقمند شده بودو کارش تا زمان مرگ این بود که دور پاریس بگرده و این شهر زیبا رو با همه تنوعش به تصویر بکشه زمان خودش خیلی محبوب نبود مثل همه بزرگان
جای تاسفه .به هر حال الان به عنوان یک عکاس مطرح و شناخته شده ازش یاد میشه.




یه‌ بیداری یک‌بار مصرف، که چند ساعت بیشتر دوام نمی‌آره... یه خانوادهء یک‌بار مصرف، که از روی غریزه دوستت دارند... یه صبحانهء یک‌بار مصرف، که فرقی نمی‌کنه چی باشه، فقط پاستوریزه باشه!... یه خونهء یک‌بار مصرف، که شاید ماه دیگه مال تو نباشه... یه ماشین یک‌بار مصرف، که با ۲۰ تومن شخصیت، تو رو به هر جا که می‌خوای می‌بره... یه شغل یک‌بار مصرف، که الکی فکر می‌کنی فقط خودت از عهده‌اش بر‌می‌آیی... یه ناهار یک‌بار مصرف، که مثل هرروز از خوردن پشیمونت می‌کنه... یه‌ عده دوست یک‌بار مصرف، که نمی‌دونی چرا دوستشون داری... یه حقوق یک‌بار مصرف، که مثل برف آب می‌شه... یه ماشین یک‌بار مصرف دیگه، که با ۲۰ تومن شخصیت دیگه، تو رو بر‌می‌گردونه... یه تلویزیون یک‌بار مصرف، که بهت یاد می‌ده چطور یک‌بار مصرف باقی‌ بمونی... یه شام یک‌بار مصرف، که نیمه شب از خواب بیدارت می‌کنه... یه فرزند یک‌بار مصرف، که تا نیازش رو برطرف کنی فراموشت می‌کنه... یه همسر یک‌بار مصرف، که یه عشق یک‌بار مصرف رو هرروز و هرشب بهت قالب می‌کنه... یه خواب یک‌بار مصرف، که هیچ رویایی رو به دنبال نداره...